یواب

معنی کلمه یواب در لغت نامه دهخدا

( یوآب ) یوآب. [ ] ( اِخ ) ( یهوه پدر است ) اول زاده اولاد صروبه خواهر داود و سپهسالار لشکر بود. وی مردی شجاع و دلاور و نامجو و شدیدالانتقام بود و چون آب نیر عسائیل را کشت یوآب حیله ای اندیشیده وی را مقتول ساخت. با آبشالوم نیز جنگ کرد و بر وی پیروز شد. داود پس از آن ، عماسا را سپهسالار نمود. یوآب از شنیدن این خبر در خشم شد و با نیرنگ عماسا را نیز طعمه شمشیر ساخت و شبعبن بکر را تعقیب کرد. و از قرار معلوم داود دوباره او را سپهسالار ساخت و چون سلطنت به سلیمان رسید به کیفر کشتن آبشالوم فرمان قتل یوآب را دادو او در مذبح به قتل رسید. ( از قاموس کتاب مقدس ).

معنی کلمه یواب در دانشنامه آزاد فارسی

یوآب. یوآب (Joab)
(به عبری یهوه پدر است) خواهرزادۀ داود، و فرمانده سپاهیانِ او. فرماندهی نیروهایی را برعهده داشت که بیت المقدس (اورشلیم) را برای داود تصرف کردند؛ و به نشانۀ قدردانی از این خدمت عنوان سپهسالاری را به دست آورد. فرماندهی سپاهیان داود را در نبرد با مخالفانش برعهده داشت؛ ازجمله عَمّونیانو اَدومیان. در جنگ با ابشالوم، پسر داود، که علیه پدر شوریده بود، سپاهیان را فرماندهی کرد. با آن که داود دستور داده بود از قتل فرزندش اجتناب شود، یوآب وی را به قتل رساند. در روزهای پایانی زندگی داود، یوآب از تلاش ناموفق اَدونیا، یکی از پسران داود، برای به دست آوردن تاج وتخت حمایت کرد؛ به همین سبب، سلیمانپس از پیروزی در کشمکش قدرت با برادرش، یوآب را اعدام کرد.

جملاتی از کاربرد کلمه یواب

به صورت تاریخی یهودیان اعتقاد دارند که داوود نبی آن‌ها را در سوریه اسکان داده است. ژنرال داوود به نام یواب این منطقه را تحت کنترل داشت که در آن زمان آرام زوبا نامیده می‌شد. این نام بعداً به آلپو تغییر نام یافت. با اینکه این مسئله مورد اختلاف بین تاریخدانان است، به صورت قطعی یهودیان در دمشق و آلپو ساکن بوده‌اند.