یزه

معنی کلمه یزه در لغت نامه دهخدا

یزه. [ ای زَ / زِ ] ( پسوند ) یژه. صورتی از ایزه ، علامت تصغیر: نایزه. نایژه. ( یادداشت مؤلف ). خمبلیزه ، به معنی خمبره که خم بسیار کوچک است. ( لغت محلی شوشتر نسخه خطی کتابخانه مؤلف ). || پسوند است و اتصاف رارساند: پاکیزه. دوشیزه. رجوع به دو معنی بعدی شود. || علامت تصغیر است ، مانند پاکیزه که مصغر پاک است. ( از سبک شناسی ج 1 صص 412 - 413 ). || یزه که علامت تصغیر است ، در آخر کلمه پاکیزه که مخفف پاک است مکرر در معنی تأنیث دیده می شود و کلمه پاکیزه را در مورد زنان پاک و مؤمن آورند. ( از سبک شناسی ج 1 صص 413 - 414 ) : بپذیرید آن را به عهد و میثاق من که به هیچ جای ودیعت نکنی آن را مگر پاکان و پاکیزگان. ( تاریخ سیستان ص 40 از سبک شناسی ).

معنی کلمه یزه در فرهنگ فارسی

اتصاف را رساند پاکیزه دوشیزه .

جملاتی از کاربرد کلمه یزه

پرستار و خدمتکار زنان باشد و به عربی جاریه خوانند. (برهان). زن مملوکه و پرستار زنان. (غیاث). خادمه و آن را برای تصغیر کنیزک گویند. (انجمن آرا) (آنندراج). اَمه. مولاة. مقابل غلام. عبد. مولی. بنده. زن که بخرند خدمت را. صیغه. جاریه. داه. دده. برده مادینه. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). ترنی. (منتهی الارب). برده‌ای که دختر یا زن باشد و داه و لاچین و خدمتکار و پرستار زنانه و جاریه. (ناظم الاطباء). اوستا، «کنیا، کینین، کینیکا» (دختر جوان). پهلوی، کنیک. هندی باستان، «کنیه، کنیه». و این کلمه مرکب است از: کن (زن) + ییز (پسوند تصغیر) = یزه (دوشیزه). با پهلوی، پازند «کنیچک» قیاس شود. امروزه به معنی زن است و مجازاً به معنی پرستار استعمال می‌شود. (از حاشیه برهان چ معین)