یزشن. [ ی َ زِ ] ( اِمص ) دعا. عبادت.ورد. ( یادداشت مؤلف ) : ما ششگانه دیگر یزشن ها و نیرنگها که در دین از بهر این کار گفته است بجای آوریم. ( مقدمه ارداویرافنامه ، ترجمه قدیم ). - یزشن کردن ؛ دعا کردن. ورد خواندن : و ویراف را بر آن تخت نشاندند و روی بند بر وی فروگذاشتند و آن چهل هزار مرد بر یزشن کردن ایستادند. ( از ترجمه ارداویرافنامه ، به نقل یادنامه پورداود ص 211 ). و رجوع به یشتن شود.
معنی کلمه یزشن در فرهنگ فارسی
دعا عبادت
جملاتی از کاربرد کلمه یزشن
در آیین زرتشت شادی کردن و عبادت خداوند هممعنی شمرده میشوند. واژه یشت یا یزشن که ریشه واژه جشن است به معنای ستایش و نیایش خداوند است. طبق گفته مورخان، ایرانیان باستان شادترین مردم در جهان بودهاند که به شاد بودن و شاد زیستن بسیار علاقه داشتهاند و از سبز شدن گل و گیاه گرفته تا بارش برف و باران و برداشت محصول را جشن میگرفتند. همچنین زرتشت شادی را بارها و بارها به پیروان خود سفارش کرده است، به طوری که گفته شد هر کس شاد زندگی نکند، در زندگی از خوشبختی دنیوی و مینوی برخوردار نخواهد شد.
از روی منابع آیینی که از دورهٔ سلوکی به جای مانده دربارهٔ ترتیب و آذین جشن زگموک یا آکتیو و مراسم ویژهای که در روزهای معین آن برگزار میشد شرح مفصل در دسترس است. روز چهارم جشن اسطوره بندهشنی باز خوانده میشد در روز هشتم پیکرهٔ مردوک را از معبد معروف او اساگیلی حمل کرده، به جایگاه مخصوص نیایش و یزشن که در بیرون شهر آذین بسته بودند، میآوردند و در آنجا خجستگی همسری مقدس مردوک و الهه زارپانیت را شادی میکردند و بالاخره در روز یازدهم پیکرهٔ مردوک را دوباره به بابل بر میگرداندند.