یاغی باستی

معنی کلمه یاغی باستی در لغت نامه دهخدا

یاغی باستی. ( اِخ ) پسر امیر چوپان که مدتی در شیراز امارت و مدتی نیز در حکومت تبریز شرکت داشت. رجوع به ذیل جامعالتواریخ و حبیب السیر جزو دوم از مجلد سوم شود.
یاغی باستی. ( اِخ ) پسر شیخ علی ایناق از سرداران معاصر سلطان احمد جلایری که در حدود 784 هَ. ق. میزیسته است. رجوع به ذیل جامع التواریخ ص 222 و 223 شود.

معنی کلمه یاغی باستی در فرهنگ فارسی

پسرامیر چوپان از امرای چوپانی عموی ملک اشرف و برادر شیخ حسن کوچک چوپانی است که درسال ۷۴۶ باتفاق ملک اشرف و کمک سپاهیان امیر مبارزالدین از تبریز به شیراز به عزم جنگ با ابوا اسحق و تسخیر شیراز رفتند چندی هم دراطراف شیراز به تاخت و تاز مشغول بودند و در همان اوان مسعود شاه برادرابو اسحق بدستور یاغی باستی کشته شد ولی وی با شنیدن خبر قتل شیخ حسن چوپانی سر سلسل. چوپانیان از فکر تسخیر شیراز منصرف شد و به اتفاق ملک اشرف به تبریز باز گشتند .

جملاتی از کاربرد کلمه یاغی باستی

مسعودشاه در سال ۷۴۳ هجری در یکی از میدان‌های شیراز به دست یاغی باستی از پسران امیر چوپان کشته شد. پس از آن حادثه، برادرش امیر شیخ ابواسحاق با عنوان شاه شیخ ابواسحاق فرمانروایی جنوب ایران را برعهده گرفت.
از سمت مادری، نسل او به وزیر ایلخانی، رشیدالدین فضل‌الله می‌رسید. نامادری او سلطان بخت خاتون خواهر دلشاد خاتون و دختر دمشق خواجه بود و پدرش در سال ۷۴۳ ق. با او ازدواج کرد. در همان سال مسعودشاه به همراه یاغی باستی که پسرعموی همسرش بود به شیراز رفتو در آنجا به جنایت او کشته شد.