گرگوراس

معنی کلمه گرگوراس در لغت نامه دهخدا

گرگوراس. [ گ ِ رِ گ ُ ] ( اِخ ) ( نیکفور... ) بسال 1295 م. متولد و بسال 1365م. درگذشت. وی از مشاهیر مورخان روم است. در قسطنطنیه به تدریس پرداخت و گروه زیادی در حلقه درس او فراهم آمدند و مورد توجه آندرونیک امپراطور قرار گرفت. آثار بسیاری ازو بجای مانده است. گرانبهاترین آنها «تاریخ قسطنطنیه » است که شامل 38کتاب یا فصل میباشد و مکرر به چاپ رسیده و به زبانهای اروپائی ترجمه شده است. ( از قاموس الاعلام ترکی ).

جملاتی از کاربرد کلمه گرگوراس

تا تابستان ۱۳۴۶، کانتاکوزنوس در آستانه پیروزی ایستاد. او تراکیه را تحت کنترل پسرش متی ترک کرد و به سلیمبریا، نزدیک قسطنطنیه رفت. او به پایتخت حمله نکرد، اما نزدیک به یک سال منتظر ماند تا شهر تسلیم شود. او در خاطراتش توضیح می‌دهد که نمی‌خواست ترک‌هایش را به شهر برگرداند، اگرچه معاصرانی مانند گرگوراس او را به بلاتکلیفی و طولانی‌کردن بی‌مورد جنگ متهم کردند.