گرگو

معنی کلمه گرگو در لغت نامه دهخدا

گرگو. [ گ ُ ] ( اِخ ) قصبه ای است در کلار. نصیرالدوله شهریاربن کیخسرو ( 717 - 725 هَ. ق. ) قصبه و قصری و بازاری در گرگو ساخت که لابد همان کرکو است که در 850 هَ. ق. اقامتگاه ملک اویس بن کیومرث در کرگوگردن بود و بدون شک همان کرکو یا گرگواست. ( ترجمه مازندران و استرآباد رابینو ص 206 ).

معنی کلمه گرگو در فرهنگ فارسی

قصبه ایست در کلار . نصیر الدوله شهریار بن کیخسرو ( ۷۲۵ - ۷۱۷ ه. ) قصر و بازاری در گرگو ساخت و آن در سال ۸۵٠ ه . اقامتگاه ملک اویس بن کیومرث بود .

معنی کلمه گرگو در دانشنامه آزاد فارسی

گَرْگو
بنا بر روایت شاهنامۀ فردوسی، دلاوری تورانی. او یار پیران در نبرد هَماون بود، که به دست رستم اسیر یا کشته شد.

جملاتی از کاربرد کلمه گرگو

جمهوری خودمختار آلاش (قزاقی: Алаш автономиясы) منطقه عملاً خودمختاری در قزاقستان امروزی بود که از سوی هیچ کشوری به رسمیت شناخته نشد. خودمختاری این منطقه از ۱۳ دسامبر ۱۹۱۷ تا ۲۶ اوت ۱۹۲۰ ادامه یافت. این جمهوری پس از آغاز انقلاب روسیه از سوی اعضای حزب آلاش در دسامبر ۱۹۱۷ اعلام خودمختاری کرد و پایتخت خود را شهر سمی (آلاش‌قلعه) قرار داد. حکومت آلاش به رهبری علی‌خان بوکی‌خانف و مح گرگو پولات با ارتش سفید متحد بود و علیه بلشویک‌ها می‌جنگید.بعد از مرگ علی خان بوکی خانف امور کار به مح گرگو پولات رسید که با انتشار اکاذیب موجب رنجش قوای شوروی شد که با وساطت کورتانیتزه توانست حمایت آندره شوچنکو را بدست آورد