گرگه

معنی کلمه گرگه در لغت نامه دهخدا

گرگه. [ گ ُ گ ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان اورامان بخش رزاب شهرستان سنندج ، واقع در 11000گزی شمال باختر رزاب و 1000گزی خاور اتومبیل رو مریوان به رزاب. هوای آن سرد، دارای 220 تن سکنه است. آب آنجا از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات و حبوبات ولبنیات و توتون و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).
گرگه. [ گ ُ گ َ ] ( اِخ ) تیره ای از کورکور هفت لنگ. ( جغرافیای سیاسی کیهان ص 73 ).

معنی کلمه گرگه در فرهنگ فارسی

تیره ایست از کورکور هفت لنگ .

جملاتی از کاربرد کلمه گرگه

تپه گرگه چال مربوط به دوره اشکانیان است و در شهرستان هرسین، بخش بیستون، روستای زازرم واقع شده و این اثر در تاریخ ۴ خرداد ۱۳۸۴ با شمارهٔ ثبت ۱۱۷۸۱ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
تپه گرگه چیا مربوط به دوره نوسنگی است و در شهرستان گیلانغرب، بخش گواور، دهستان حیدریه، ۴۰۰ متری جنوب غربی روستای سوخورفرهادی واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۷ اسفند ۱۳۸۶ با شمارهٔ ثبت ۲۲۳۷۳ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
طوایف بولی:مظفر وند، گرگه وند (کرکه لوند)