گرگری

معنی کلمه گرگری در لغت نامه دهخدا

گرگری. [ گ ُ گ ُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان گدارچیتی بخش هندیجان شهرستان خرمشهر واقع در38 هزارگزی شمال خاوری هندیجان و 3 هزارگزی جنوب راه اتومبیل رو بهبهان به دشت. هوای آن گرم و دارای 562تن سکنه است. آب آنجا از رودخانه زهره تأمین میشود و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و حشم داری است. راه آن در تابستان اتومبیلرو است. ساکنین از طایفه شریفات هستند و این آبادی در دو محل بفاصله دو هزارگزی واقع شده اند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

جملاتی از کاربرد کلمه گرگری

حاجیه خانم گرگری (زاده لیوارجان) از معدود زنان حکومت‌گر ایرانی در عصر قاجاریه و حکمران مقتدر محال گرگر(هادیشهر کنونی) واقع در حوالی مرز جلفا بود و در عصر ناصرالدین شاه با کمال جذبه و اقتدار بر این منطقه و نواحی اطراف آن حکمفرمایی می‌کرد.
اسامی روستاهای بخش مرکزی امیدیه: (دونه، چاه سالم، مجنون، خیط العماره، حبابه علیا، یریسیه، شاه نبی، عشاره سفلی، آسیاب گدارچیتی، گرگری سفلی، گرگری علیا، امیر الموئمنین، نمره یک بالا، ابودهالیس، تنگ جعفر، صالحک، قلندری، نمره یک پایین، سورمقداد، محسنیه، حبابه وسطی، بحریه، خیط زبید، تچیه، حمید آباد، صالح آباد، گطرانی، حبابه سفلی، عشاره علیا، حویله، غویل، خزینه علیا، عدعبیس، ابوسخیره، زوینه، ابوطرفایه)
رنج بردی کشت کردی آب دادی و بردرو خرش خور و خوش خند مگری گرگری بر ما گری
بنا بر گفته میرزا قهرمان امین لشکر، حاجی خانم گرگری همشیره حاجی حسینقلی خان پسر قدرت خان بوده و منزل لیوارجان متعلق بدو بوده‌است؛ و بعد از او رحیم خان سرتیپ گرگری بر سر کار می‌آید.
در دو فرسخی جلفا، گرگر محلی است، حکومت این حدود با حاجیه خانم گرگری است. مردم از او راضی هستند، چوب و فلکش معروفست، «تا نباشد چوب تر فرمان نبرد گاو و خر» زنهای هنرمند بوده‌اند، اما از یک گل بهار نمی‌شود.
در بخشی از خاطرات حاج حبیب‌الله شاپوری گرگری از این بانوی حکومت‌گر ایرانی با عنوان «حاجیه خانم گرگری لیوارجانی الااصل، حاکم گرگر» یاد شده‌است. وی همچنین به ملاقات ناصرالدین شاه با وی در سفر سوم ناصرالدین شاه به فرنگ اشاره دارد و از آنجا که سفر سوم ناصرالدین شاه به فرنگ در سال ۱۳۰۶ هجری قمری صورت گرفته تاریخ حکومت وی در آن منطقه باید به همین سالها مربوط باشد.
اشراقی در سال ۱۲۹۴ شمسی در آذربایجان متولد شد. تحصیلات ابتدائی را در مسجد مدینه واقع در خیابان مقصودیه تبریز از سن ۷ الی ۱۰ سالگی با مدیریت میرزا ابولقاسم گرگری سپری کرد و از ۱۰ سالگی تا ۱۵ سالگی در صنف فرش بافی مشغول به کار شد. سپس به مدرسه طالبیه تبریز رفت و تا سن ۱۹ سالگی مقدمات را به پایان رساند. آنگاه در سال ۱۳۱۳ شمسی یعنی در ۱۹ سالگی به قم رفت و سه سال نزد عبدالکریم حائری به تحصیل پرداخت. پس از مرگ عبدالکریم حائری، نزدیک به ۱۸ سال زیرنظر حجت، بروجردی، گلپایگانی، خمینی وسایر اساتید قم به تحصیل ادامه داد.