گرگانه

معنی کلمه گرگانه در لغت نامه دهخدا

گرگانه. [ گ َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان ییلاق بخش حومه شهرستان سنندج ، واقع در 48 هزارگزی خاور سنندج و 2 هزارگزی جنوب باختر قادرمز. هوای آن سرد و دارای 240 تن سکنه است. آب آنجا از چشمه و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت وصنایع دستی آنان قالیچه و جاجیم و گلیم بافی است و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

جملاتی از کاربرد کلمه گرگانه

با ببر دمان گربه نیارست فتادن گرگانه ستادن
فاصله آن تا شهر دهگلان ۱۸ کیلومتر است. این شهر با مساحتی در حدود ۴۶۲ کیلومتر مربع از شمال به روستاهای کلکه، سرنجیانه، چراغ آباد و سیس، از جنوب به روستاهای بکرآباد، گردمیران ،غلام آباد و میمون آباد ،مرادآباد، از غرب به روستاهای سراب دوکل ،سورهال ،رامول ،گزگزاره ،میانگوران و از شرق به روستاهای قادرمرز و گرگانه منتهی می‌شود.