گرم مزاج

معنی کلمه گرم مزاج در لغت نامه دهخدا

گرم مزاج. [ گ َ م ِ ] ( ص مرکب ) شدیدالغضب. تندخوی. عصبانی : رجل ٌ مَابوت ؛ مرد گرم مزاج. ( منتهی الارب ). || دارای طبع گرم ، مقابل سردمزاج. محرور : مردم گرم مزاج را بخوردن این شراب باآب و گلاب ممزوج کنند. ( نوروزنامه ). شرابی که نه تیره بود و نه تُنُک... مردمان گرم مزاج را زیان دارد. ( نوروزنامه ). و مردم گرم مزاج را زکام و نزله کمتر از آن افتد که مردم سردمزاج را. ( ذخیره خوارزمشاهی ).

معنی کلمه گرم مزاج در فرهنگ فارسی

۱ - تند خوی عصبانی . ۲ - آنکه دارای طبعی حاراست محرور مقابل سرد مزاج : مردم گرم مزاج را بخوردن این شراب با آب و گلاب ممزوج کنند ...

جملاتی از کاربرد کلمه گرم مزاج

طبیعت آن سرد و تر است. مقوی قوای دماغی و قلب، مفرح روح، ملین مزاج، سردردهای گرم مزاج را نیز تسکین می‌دهد. بوعلی سینا نوشته است كه بیدمشک (بهرامج) از نباتات خوشبواست و افشره‌اش ورم‌ها را فرونشاند، شکوفه و بوى برگ آن بادهای متراکم سر را علاجند. اندامان دفعی: شکم را روان کند.
به سوز عنصر نار آن لطیف گرم مزاج که یاد می‌دهد از سینه‌های پر ز شرر
لاله بس گرم مزاج است که با سردی کوه با دلی سوخته در خون جگر می‌گذرد
کسی را که خمار سخت کند، و یا از درد سر رنج باشد نیکست، و مردمان گرم مزاج را شاید،
تو گرم مزاج کرمی وز ره حکمت شاید که به وارد سوی محرور فرستد