گرم روی

معنی کلمه گرم روی در لغت نامه دهخدا

گرم روی. [ گ َ رَ ] ( حامص مرکب ) تندروی. سرعت :
گر نفسش گرم روی هم نکرد
یک نفس از گرم روی کم نکرد.نظامی.

معنی کلمه گرم روی در فرهنگ فارسی

تندروی سرعت

جملاتی از کاربرد کلمه گرم روی

گر نفسش گرم روی هم نکرد یک نفس از گرم روی کم نکرد
شوخی من رخش جلو داده بود من سرش از گرم روی وازدم
در بیابان طل از اثر گرم روی صدف آبله را پر ز شرر یافته ام
شبنم که رسد به مهر از نرم روی است از گرم روی شرر به جایی نرسد
با وجود مشکلات، درخشان به انقلاب ایران، خمینی و جمهوری اسلامی اعتقاد دارد. شنیدن این‌ها از یک جوان با ظاهری کاملاً غربی، در حالی که در بعد از ظهری گرم روی چمن دانشگاه بن گوریون عجیب است؛ ولی این‌ها چیزهایی است که او می‌گوید: «انقلاب خمینی به اهمیت انقلاب فرانسه است. اندیشه مرکزی خمینی عدالت و استقلال بود. من هم به آن‌ها باور دارم. من قبلاً خیلی منتقد ایدهٔ جمهوری اسلامی بودم. اما امروز فکر می‌کنم ایده‌ای پست‌مدرن و درست است.»
در ره عشق کسی گرم روی داند کرد که باول قدم از هر دو جهان برخیزد
عرفی طلبی جرعهٔ مقصود و نگویی کاین گرم روی بر اثر خوی که دارم
بر من که چو ابر پایم از دامانست گر برق شوم گرم روی بهتانست
زبان آتشین در آستین دارد گرستن را به اشک گرم روی خویش شمع انجمن شوید
کاندر ره عاشقی نیابی زین گرم روی تو خود طلب کن
روانه گلی و زمین‌خزش از یک اصل پیروی می‌کنند ولی خاک‌سره معمولاً در آب‌وهوای زیرقطبی رخ می‌دهد در حالی که زمین‌خزش در آب‌وهوای معتدل و گرم روی می‌دهد.
تقصیر کجا گنجد در گرم روی عاشق کز آتش عشق او تقصیر همی‌درد