معنی کلمه گرم رفتن در لغت نامه دهخدا گرم رفتن. [ گ َ رَ ت َ ] ( مص مرکب ) تند رفتن. سریع رفتن : برفت گرم و به دستور گفت کز پی من تو لشکر و بنه را رهنمای باش و بیار.فرخی.
جملاتی از کاربرد کلمه گرم رفتن روشندلان همیشه سفر در وطن کنند استاده است شمع و همان گرم رفتن است جانان به پرسش آمد و جان گرم رفتن آه خارم به دیده فصل بهارم خزان رسید به ذره ذره چو ریگ روان درین وادی به هر چه می نگرم، گرم رفتن است اینجا