گرم داغ. [ گ َ م ِ ] ( اِ مرکب ) مرحوم وحید دستگردی درگنجینه گنجوی آرد: مانند گرم زخم کنایه از اشتیاق مفرط است که بدان سبب از داغ بی خبر است : هنوز از عشق بازی گرم داغ است هنوزش شور شیرین در دماغ است.نظامی ( از گنجینه گنجوی ص 132 ).
جملاتی از کاربرد کلمه گرم داغ
صائب ز سینه زنگ زدودن به اشک گرم داغ کلف ز آینه ماه شستن است
فروزندهشان کرد از آن گرم داغ کز آتش فروزنده گردد چراغ