گرم خون

معنی کلمه گرم خون در لغت نامه دهخدا

گرم خون. [ گ َ ] ( ص مرکب ) کنایه از بسیاردوست و بامحبت واختلاطکننده. ( برهان ) ( آنندراج ) ( غیاث ) :
شب نه در خوابم که بینی چشم حیرانم بهم
کز سرشک گرم خون چسبیده مژگانم بهم.محمدسعید ( از آنندراج ).

معنی کلمه گرم خون در فرهنگ فارسی

کسی که با مردم بسیار معاشرت کند خون گرم .

جملاتی از کاربرد کلمه گرم خون

ز ذوق کشتن ما گرم خون گشتی و می دانم که ممنونند فردای قیامت صد شهید از من
چون حسن ارغوان نگرم از سرشگ گرم خون در رگ فسرده روین درآورم
ناله بر آرد ز دل گرم خون نغمه چکاند زلب ارغنون
ز پندش دل به آتش گرم خون شد به حکم غیرتش رغبت فزون شد
چو چشم مست خوبان فتنه انگیز چو شمشیر نگاه گرم خون ریز
با گریه خنده‌رویم و با ناله گرم خون باز از شراب غصه دماغم رسیده است
گر به ما داغ محبت گرم خون باشد رواست روز اول چشم چون واکرد ما را دیده است
دختر رز به شیشه منزل کرد گرم خون بود جای در دل کرد