گرسنه داشتن

معنی کلمه گرسنه داشتن در لغت نامه دهخدا

گرسنه داشتن. [ گ ُ رِ / رُ ن َ / ن ِ / گ ُ س َ / س ِ ن َ / ن ِ ت َ ] ( مص مرکب ) اِجاعَة. تَجَوﱡع. تَعصیب. تَنَحﱡس ْ. ( منتهی الارب ).

جملاتی از کاربرد کلمه گرسنه داشتن

از استاد ابوعلی شنیدم که یکی از مردان اندر نزدیک پیری شد او را دید که می گریست، گفت چه بودت گفت گرسنه ام گفت چون توئی از گرسنگی بگرید گفت خاموش، ندانی که مراد او از گرسنه داشتن من، گریستن منست.