گردیک

معنی کلمه گردیک در لغت نامه دهخدا

گردیک. [ گ ُ ی َ ] ( اِخ ) خواهر بهرام چوبینه است. ( تاریخ ایران در زمان ساسانیان ص 348 و 467 ). رجوع به گردیه شود.
گردیک. [ گ ُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان مرگور بخش سلوانا از شهرستان ارومیه ، واقع در 20هزارگزی جنوب خاوری سلوانا و 2هزارگزی باختر راه ارابه رو زیوه به ارومیه. هوای آن سرد و سالم است. دارای 173 تن سکنه است. آب آنجا از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات و توتون. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
گردیک. [گ ُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان سکمن آباد بخش حومه شهرستان خوی ، واقع در 28هزارگزی شمال باختری خوی و هزارگزی شمال راه شوسه سیه چشمه به خوی. هوای آن سردسیر و سالم و دارای 842 تن سکنه است. آب آنجا از قنات و چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات و حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی جاجیم بافی است. راه آن مالرو است. در 3هزارگزی جنوب خاوری قریه چشمه ٔآب معدنی وجود دارد. در دو محل بفاصله 4هزارگزی به نام گردیک بالا و پائین مشهور است و سکنه گردیک پائین 381 تن میباشد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

معنی کلمه گردیک در فرهنگ فارسی

خواهر بهرام چوبین

معنی کلمه گردیک در فرهنگ اسم ها

اسم: گردیک (دختر، پسر) (فارسی)
معنی: گردیه، از شخصیتهای شاهنامه، نام خواهر بهرام چوبین سردار ساسانی

جملاتی از کاربرد کلمه گردیک

تپه گرد یک ناصر مربوط به هزاره دوم و اول قبل از میلاد - قر ن ۶ تا ۸ ه.ق است و در شهرستان ارومیه، بخش سیلوانه، دهستان مرگور، روستای گردیک ناصر واقع شده و این اثر در تاریخ ۷ اسفند ۱۳۸۵ با شمارهٔ ثبت ۱۷۷۳۱ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.