گردون سرشت

معنی کلمه گردون سرشت در لغت نامه دهخدا

گردون سرشت. [ گ َ س ِ رِ ] ( ص مرکب ) کنایه از مردم صاحب عجب و تکبر و با وقار و تمکین. ( برهان ) ( آنندراج ). متوقر. ( انجمن آرا ). || کاهل. ( برهان ) ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). || ناموافق. ( برهان ) ( آنندراج ). || خون ریز. ( انجمن آرا ). || دون نواز. ( انجمن آرا ) ( فرهنگ رشیدی ).

معنی کلمه گردون سرشت در فرهنگ فارسی

۱ - باوقار موقر باتمکین . ۲ - متکبر خودپسند . ۳ - ناموافق . ۴ - دون نواز .

جملاتی از کاربرد کلمه گردون سرشت

من که صائب تا به گردن در گل تن مانده ام زین چه حاصل کز ازل گردون سرشت افتاده ام