گارسه

معنی کلمه گارسه در لغت نامه دهخدا

گارسه. [ س ِ ] ( روسی ، اِ ) از لوازم چاپخانه. در تداول مطابع میزی با یکصد و چهارده خانه که حروف سربی در میان آن خانه ها است و حروف چین برای ترتیب کلمات حروف از آن برمیگیرد. محفظه حروف سربی در مطابع.

معنی کلمه گارسه در فرهنگ معین

(س ) [ فر. ] (اِ. ) جعبه ای خانه خانه که حروف چاپ دستی را برای حروف چینی در آن قرار می دهند.

معنی کلمه گارسه در فرهنگ عمید

جعبه ای دارای خانه های متعدد که در چاپخانه حروف سربی را در آن می ریزند، کاس.

معنی کلمه گارسه در فرهنگ فارسی

( اسم ) جعبه ای کم عمق و خانه خانه ( معمولا دارای ۱۱۴ خانه ) که حروف سربی را در خانه های آن جای دهند و حروفچین برای تنظیم کلمات حرفها را از آنها بیرون میاورد و پهلوی هم می چیند محفظ. سربی در چاپخانه ها .

جملاتی از کاربرد کلمه گارسه

نیکلاس اوتامندی (ولز سارسفیلد) گابریل هاینزه (مارسی) مارتین دمیچلیس (بایرن مونیخ) والتر ساموئل (اینتر) آریل گارسه (کولون) نیکلانس بوردیسو (رم) کلمنته رودریگس (استودیانتس)