کیهان خدیو

معنی کلمه کیهان خدیو در لغت نامه دهخدا

کیهان خدیو. [ ک َ / ک ِ خ ِ / خ َ وْ ] ( اِخ )به معنی بزرگ و صاحب و یگانه و پادشاه عالم و دنیا، چه کیهان به معنی دنیا و جهان و عالم ، و خدیو به معنی پادشاه و صاحب و یگانه باشد، و این لفظ را به جز باری تعالی بر کسی دیگر اطلاق نکنند بر خلاف خدایگان. ( برهان ). پادشاه عالم. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) :
تو گر چیره باشی بر این پنج دیو
پدید آیدت راه کیهان خدیو.فردوسی.به بنده چه داده ست کیهان خدیو
که از کار کوته کند دست دیو.فردوسی.خروشید کای پایمردان دیو
بریده دل از کار کیهان خدیو.فردوسی.و رجوع به گیهان خدیو شود.

معنی کلمه کیهان خدیو در فرهنگ عمید

۱. پادشاه عالم.
۲. پادشاه بزرگ.

معنی کلمه کیهان خدیو در فرهنگ فارسی

به معنی بزرگ و صاحب و یگانه و پادشاه عالم و دنیا چه کیهان به معنی دنیا و جهان و عالم و خدیو به معنی پادشاه و صاحب و یگانه باشد و این لفظ را بجز باری تعالی بر کسی دیگر اطلاق نکنند بر خلاف خدایگان ٠ پادشاه عالم ٠

جملاتی از کاربرد کلمه کیهان خدیو

پس آنگه ببینی که کیهان خدیو چه سازد بر شداد ناپاک دیو
به فرمان یزدان کیهان خدیو برآرم دمار از تن نره دیو
کلام سخن شیخ شیرازی است که کیهان خدیو سخن سازی است
به یزدان دادار کیهان خدیو که از جان شومت برآرم غریو
به فرمان یزدان کیهان خدیو نترسم ز جادو و افسون و ریو
هنر دارد و رای کیهان خدیو نپیچید سر از راه پیکار دیو
خدای جهاندار کیهان خدیو پری کرد پیدا و آن زشت دیو
ببنده چه دادست کیهان خدیو که از کار کوته کند دست دیو
که گم گشته از راه کیهان خدیو به بیره فتاده به فرمان دیو
کشیده سر از راه کیهان خدیو به فرمان کمر بسته در پیش دیو