کمیته مشترک ضد خرابکاری

معنی کلمه کمیته مشترک ضد خرابکاری در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] کمیته مشترک ضد خرابکاری اصطلاحی است که ساواک برای معرفی و تخریب چهره مبارزین یا انقلابیون که عمدتاً به صورت مسلحانه فعالیت می کردند، اختراع کرده بود.
به دنبال تظاهرات سراسری دانشجویان در سال ۱۳۴۹ش، اداره کل سوم (امنیت داخلی ساواک) کمیته ویژه ای را مامور شناسایی عوامل اصلی حرکت های دانشجویی نمود. این کمیته مقر فعالیت های خود را در زندان اوین متمرکز کرد. تلاش های این کمیته طی مدت کوتاهی، منجر به کشف سازمان چریک های فدائی خلق، گروه فرقان، گروه امیر پرویز، گروه سیاهکل و گروه های کمونیستی دیگر گردید. همزمان با فعالیت این کمیته، از سوی ساواک کمیته دیگری متشکل از تعدادی از نیروهای اداره کل سوم در اوین مستقر شد و در سازمان مجاهدین خلق نفوذ و با تعقیب و مراقبت گسترده نسبت به افراد و خانه های تیمی و امکانات سازمان، اشراف کلی به دست آوردند. با توجه به در پیش بودن جشن های ۲۵۰۰ ساله و احتمال انجام عملیاتی از سوی سازمان مجاهدین خلق، ساواک طی عملیاتی گسترده در شهریور ماه سال ۱۳۵۰ اقدام به دستگیری ده ها نفر از کادرها و عناصر اصلی سازمان نمود و در این رابطه علاوه بر دستگیری سران و بنیانگذاران سازمان تعدادی از خانه های تیمی آنها نیز کشف و مقادیر زیادی اسناد درون سازمانی و سلاح و مهمات نیز بدست آمد. به دنبال ضربات وارده بر گروه های معتقد به مشیء مبارزه مسلحانه (گروههای چریکی سازمان مجاهدین خلق و فدائیان خلق) عناصر باقی مانده آنها اقدام به عملیاتی از جمله اقدام به ربودن شهرام (پسر اشرف پهلوی)، سرقت بانکها، حمله به کلانتری قلهک تهران، حمله به کلانتری ۵ تبریز نمودند که منجر به کشته شدن تعدادی از نیروهای شهربانی و خلع سلاح بعضی از مامورین گردید که شهربانی گروه های ویژه ای را مامور تعقیب و شناسایی عوامل این عملیاتها می نمود. با ادامه پیدا کردن این مشکلات با دستور شاه در مورخه ۴/۱/۱۳۵۰ کمیته مشترک ضد خرابکاری در محل شهربانی تشکیل شد و در کمیته ای که ساواک به منظور تعقیب مبارزین و گروههای مسلح تشکیل داده بود و کلیه نیروها و امکانات آن در اختیار کمیته مشترک ضد خرابکاری قرار گرفت و مقرر شد کلیه سرنخ های اطلاعاتی و عملیاتی ساواک، اطلاعات شهربانی، پلیس تهران و سایر مراجع رژیم در اختیار کمیته مشترک ضد خرابکاری قرار گیرد. استعداد اولیه کمیته مشترک ۲۶۵ نفر بود که یک سوم آن از کارکنان ساواک و دو سوم آن از درجه داران و افسران و پاسبان های شهربانی تشکیل گردیده بود. مسئولیت کمیته به عهده سپهبد صدری رئیس شهربانی وقت قرار گرفت و مسئولیت ستاد آن به عهده پرویز ثابتی مدیر کل اداره سوم ساواک بود.ساختار کلی تشکیلات کمیته شامل سه واحد اداری، اطلاعاتی، پشتیبانی بود و تا سال ۱۳۵۱ به همین صورت فعالیت نمود. لکن در اوائل ۵۲ به دلیل گسترش فعالیتها و نقائص و مشکلات موجود به لحاظ سازمانی ساواک طرح جدیدی را در خصوص ساختار و تشکیلات طراحی کرد که پس از تصویب شاه به مورد اجرا گذاشته شد و سرتیپ رضا زندی پور از امرای ساواک به ریاست کمیته مشترک ضد خرابکاری منسوب گردید؛ لکن نامبرده در تاریخ ۲۶/۱۲/۵۳ بدست اعضای سازمان مجاهدین خلق کشته شد و پس از او مدت کوتاهی «ودیعی» سرپرستی کمیته را برعهده گرفت و سپس «سجده ای» از سوی شاه به ریاست کمیته مشترک منصوب شد.
در بحبوحه انقلاب ۱۳۵۷
به دنبال اوج گیری مبارزات مردم و مخالفت هایی که با ساواک و عوامل آن در مطبوعات مطرح بود، هیئت وزیران وقت مصوبه ای را از تصویب گذراند که بر اساس آن وزیر دادگستری موظف شد، تا لایحه تجدید نظر در وضع تشکیلاتی ساواک را به قید فوریت تهیه و به مجلس ارائه کند و همزمان برای فریب مردم و آرام کردن تظاهرات خشمگینانه مردم، نصیری رئیس ساواک نیز به بند افتاد و تا پیروزی انقلاب در بند ماند و به دست مردم اسیر و نهایتاً محاکمه و معدوم شد. بودجه کمیته مشترک ضد خرابکاری رژیم شاه در سال ۵۷ بر اساس برآوردی که از دولت درخواست شده بود ۲۳۰ میلیون ریال بود که همه این هزینه ها بدون هیچ مشکلی به تصویب مقامات رژیم و شخص شاه می رسید و بلافاصله پرداخت می شد.
شکنجه های کمیته
بررسی شکنجه هایی که در کمیته مشترک ضد خرابکاری اجرا می شد اصل کار این کمیته بر اساس شکنجه و آزار و اذیت بود و تمامی کسانی که به دست این کمیته دستگیر می شدند، از این امر مسثنی نبودند. این آزارها و شکنجه به چند دسته تقسیم می شدند: ۱- بستن دستها و پاها به تخت و شلاق و زدن با کابل های نازک و کلفت به کف و روی پاها که منجر به ریختن ناخنها می گردید.۲- بستن دستها و پاها توسط آپولو و گذاشتن کلاه مخصوص همراه با سر و صدا و زدن کابل و شوک الکتریکی به جاهای حساس بدن.۳- زدن دستبند قپانی و آویزان کردن با همین حالت و زدن کابل از نوک پا تا فرق سر.۴- بستن به آسیبان، همراه زدن با کابل و شوک الکتریکی.۵- صلیبی آویزان کردن از نرده های اطراف فلکه (طبقات) همراه با شوک، زدن با کابل و انواع آزار و اذیت ها مانند سوزاندن و لگد کردن.۶- آویزان کردن به وسیله دو دست یا یک دست از قلاب های اتاق بازجویان پس از تحمل شکنجه های اتاق شکنجه.۷- سوزاندن جاهای حساس به وسیله سیگار، فندک، شمع، بخاری برقی، قفس آهنی، ماند روی دستها، پشت کمر، باسن، سینه ها، روی پاها، روی کتفها.۸- تهدید و استعمال بطری به زندانی. ۹- ایستادن تک پا و دواندن زندانی و رفتن بازجو با کفش روی پاهای مضروب و مجروم و به شدت ورم کرده و سیاه شده.۱۰- بی خوابی های ممتد و ایستاده همراه با گرسنگی و تشنگی.۱۱- بستن دستها و پاها به تخت و بستن چشمها و قرار دادن زندانی در کنار هشتی بند برای مدت بسیار طولانی در شبانه روز (یک روز تا ۵ روز مشاهده شده). ۱۲- نگه داشتن در سلول انفرادی برای مدت طولانی همراه با بازجویی های مستمر وقت و بی وقت (چندین ماه). ۱۳-تحقیر و توهین و دادن فحش های رکیک و مستهجن به همه بستگان زندانی به ویژه مقدسات و اندیشه ها و امام و روحانیان و مبارزین خاص.۱۴-دادن شوک به وسیله باطوم الکتریکی و استفاده از آن به عنوان دروغ سنج.۱۵-کشیدن ناخن ها و زدن روی دست ها و پاهای متورم و مجروح و چرک کرده و متعفن شده.۱۶-فرو کردن سوزن یا سنجاق زیر ناخن ها و داغ کردن آنها به وسیله فندک و کبریت و عفونی شدن ناخنها و افتادن آنها (معمولاً دست چپ). ۱۷-زدن سیلی های ممتد توی صورت و گوش افراد که منجر به پاره شدن پرده گوش می شد.۱۸-فرو کردن چوب و میله آهنی به مقعد زندانی و گذاشتن چوب به و میله آلوده در دهان فرد.۱۹-ادرار کردن در دهان زندانی به شدت تشنه و دارای دهان و گلوی خشک شده.۲۰- لغت کردن فرد در حالات مختلف (زیر شکنجه- آویزان- داخل سلول- بستن به تخت و...) البته این گوشه ای از شکنجه هایی بود که در کمیته مشترک ضد خرابکاری به ویژه در سالهای ۵۱ تا ۵۵ متداول بود و این در حالی است که اگر پروژه تنظیمی بازجویان و دادگاه های رژیم برای زندانیان سیاسی را ملاحظه نماییم، تقریباً اثری از شکنجه و این اعمال شنیع در آن دیده نمی شود و طبق موازین حقوق بشر پروژه ها تنظیم شده است و این مسئله از صدها زندانی سوال شده است.
خاطرات خانم دباغ در این کمیته
...

جملاتی از کاربرد کلمه کمیته مشترک ضد خرابکاری

سرتیپ جلال سجده‌ای زاده ۱۳۰۶ در شهر رشت "رئیس ساواک زنجان و ریاست سه سال کمیته مشترک ضد خرابکاری حکومت پهلوی را بعهده داشت.
از سال ۱۳۴۹ تا ۱۳۵۱ به مدت دو سال ریاست شهربانی را به عهده داشت در ۴ بهمن ماه ۱۳۵۰ توسط شاه همزمان به ریاست کمیته مشترک ضد خرابکاری ساواک و شهربانی منصوب شد. بر اثر اختلافات شدیدش با پرویز ثابتی رئیس ستاد کمیته مشترک که از ساواک بود، در اردیبهشت ۱۳۵۲ از سمت ریاست کمیته مشترک برکنار گردید. وی در ۱ آذر ۱۳۵۲ پس از سی و هشت سال خدمت بازنشسته شد و پس از آن با موافقت شاه یک شرکت حمل و نقل را با مشارکت یکی از کمپانی‌های بزرگ تأسیس نمود.
در سال ۱۳۵۷ پس از ربایش وی توسط عوامل ساواک و ضرب و شتم در بیابان‌های تهران رها کردند که بعد از حادثه ۱۷ شهریور (جمعهٔ سیاه)، در بازداشتگاه کمیته مشترک ضد خرابکاری ساواک و شهربانی زندانی شد.