کمانچه کش

معنی کلمه کمانچه کش در لغت نامه دهخدا

کمانچه کش. [ ک َ چ َ / چ ِ ک َ / ک ِ ] ( نف مرکب ) کمانچه کشنده. کمانچه زن. ( فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به کمانچه زن شود.

معنی کلمه کمانچه کش در فرهنگ معین

( ~ . کَ ) (ص فا. ) نوازندة کمانچه .

معنی کلمه کمانچه کش در فرهنگ فارسی

( صفت ) کسی که کمانچه نوازد کمانچه کش .

معنی کلمه کمانچه کش در ویکی واژه

نوازندة کمانچه.

جملاتی از کاربرد کلمه کمانچه کش

وی تار را نزد آقا حسینقلی و میرزا عبدالله و نی را نزد نایب اسدالله و پیانو را نزد سالار معزز و سنتور را نزد محمدصادق خان فرا گرفت. پدرش چون به استعداد فرزند پی برد، سرهنگ آقا بزرگ خان صاحب منصب موزیک قزاقخانه را به معلمی او برگزید و برای تحریک ذوق او از آقا حسینقلی و حسین کمانچه کش دعوت می‌کرد که نواهای ایرانی را بنوازند و مشیر همایون از آنها تقلید نماید، سپس محمدصادق خان استاد سنتور را نیز به معلمی او انتخاب نمود که وی را در نواختن آوازها راهنمایی می‌کرد.