کلمرغ

معنی کلمه کلمرغ در لغت نامه دهخدا

کلمرغ. [ک َ م ُ ] ( اِ مرکب ) نوعی از کرکس باشد و آن مرغی است که بر سر او پر نمی باشد. ( برهان ). نوعی از کرکس مردارخوار که سر آن پر ندارد و کل است ( آنندراج ). نوعی کرکس که سر وی پر ندارد. ( فرهنگ فارسی معین ). از: کل ( بی موی ) + مرغ. ( حاشیه برهان چ معین ) :
بیضه کلمرغ به زیر همای
از نسب خویش شود بچه زای.امیرخسرو دهلوی ( از فرهنگ رشیدی ).

معنی کلمه کلمرغ در فرهنگ معین

(کَ مُ ) (اِمر. ) نوعی کرکس که سر وی پر ندارد.

معنی کلمه کلمرغ در فرهنگ عمید

= کرکس

معنی کلمه کلمرغ در فرهنگ فارسی

( اسم ) نوعی کرکس که سر وی پر ندارد : ( بیض. کلمرغ بزیر همای از نسب خویش بود بچه زای ) . ( امیر خسرو )
نوعی از کرکس باشد و آن مرغی است که بر سر او پر نمی باشد.نوعی است از کرکس مردار خوار که سر آن پرندارد و کل است .

جملاتی از کاربرد کلمه کلمرغ

در افغانستان پرندگان گوشتخوار و غیر گوشتخوار وجود دارد. تا اکنون حدود ۵۰۰ نوع پرنده گوشتخوار و غیر گوشتخوار تشخیص گردیده‌است. پرندگان گوشت‌خوار چون باشه، شاهین، کلمرغ و عقاب می‌باشد. از جمله قاچاق شاهین و باشه درین اواخر ازدیاد یافته‌است. این پرنده طور قاچاق به پاکستان برده شده سپس به کشورهای عربی بفروش می‌رسد. باشه و شاهین را عرب‌ها به منظور بدست آوردن صدف خریدمی نمایند.