کش باف

معنی کلمه کش باف در لغت نامه دهخدا

کش باف. [ ک َ / ک ِ ] ( نف مرکب ) آنکه پارچه های کشی بافد. || ( ن مف مرکب ) کش بافته. بافته شده بسان کش. پارچه ای که با کشیدن دراز شودو چون رها کنی بصورت اول درآید. ( یادداشت مؤلف ).
- پارچه کش باف ؛ پارچه ای که چون کشند دراز شود و غالباً میان آن تارهایی از کائوچوک گذارند. ( یادداشت مؤلف ). پارچه ای که چون از دو سو کشند دراز شود.
- پیراهن کش باف ؛ پیراهن که از پارچه کش باف سازند.
- جوراب کش باف ؛ که چون پارچه کش باف کش آید.

معنی کلمه کش باف در فرهنگ عمید

۱. کش بافنده، آن که جامه یا پارچۀ کش ببافد.
۲. ویژگی پارچه ای که در بافت آن کش به کار رفته است، کش بافته.

معنی کلمه کش باف در فرهنگ فارسی

۱ - ( صفت ) آنکه پارچ. کش بافد . ۲ - ( صفت ) پارچه ای که توائ م با کش است .

جملاتی از کاربرد کلمه کش باف

بعد از سال ۱۵۴۵ جوراب‌های ساق بلند کش باف وارد مد شد که معمولاً درزهای آن با طرح‌های ابریشمی پرکار تزئین شده بود. جوراب‌هایی با درزهای تزئین شده در طول دهه ۴۰ و اوایل دهه ۵۰ میلادی رایج و متداول بود.