کتاب الوزراء و الکتاب

معنی کلمه کتاب الوزراء و الکتاب در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] کتاب الوزراء و الکتاب (کتاب). « کتاب الوزراء و الکُتّاب»، کتابى است به زبان عربى، تألیف ابو عبد الله محمد بن عبدوس جهشیاری ، در معرفى وزیران و کاتبان از زمان رسول خدا تا اوایل خلافت مأمون عباسی .
نام این کتاب را،« أخبار الوزراء و الکتاب »،« اخبار الوزراء »،« تاریخ الوزراء »،« سیر الوزراء » و... نیز ضبط کرده اند. کتاب، در اصل چند مجلد بوده و به گفته برخى از منابع، با شرح حال عباس بن حسن جَرجَرائی ( متوفى ۲۹۶ ق)، نخستین وزیر المقتدر ، پایان یافته است.
ساختار کتاب
کتاب، مشتمل بر مقدمه اى به قلم محقق، دکتر حسن الزین ، مقدمه اى به قلم مؤلف و ۲۵ بخش، به تعداد خلفاى روى کار آمده، از ابو بکر تا مأمون مى باشد.
گزارش محتوا
آنچه از کتاب، باقى مانده، بخش نخست آن است که تا اوایل خلافت مأمون( حک: ۱۹۸- ۲۱۸ ق) را در بر مى گیرد. کتاب، با مقدمه اى آغاز مى شود که در باره این مطالب است:وضع کردن کتابت، آغاز نگارش عربى، طبقات مردم و دبیران، تأسیس دیوان ها، نامه هاى پادشاهان ایران به کارگزاران خود، دیوان ها و دبیران ایرانى و پایگاه دبیران، اختلاف طبقات بر اساس پوشاک، نظام مالیاتى ساسانیان، نمونه اى از رهنمودهاى پادشاهان ایران به دبیران و وزیران خویش و سفارش هاى ارسطو به اسکندر.پس از آن، جهشیارى، از کاتبان پیامبر اکرم و خلفاى نخست نام برده است. هم چنین از تأسیس دیوان ها و تعیین زمان هجرت به عنوان مبدأ تاریخ اسلامى یاد کرده و در همان حال، ضمن روایتى که آن را شاذ دانسته، نقل نموده است که پیامبر اکرم، پس از ورود به مدینه در ۱۲ ربیع الاولِ ۱۴ بعثت، دستور به وضع تاریخ داد.سپس، مؤلف، به دوره خلفاى اموى( حک: ۴۱- ۱۳۲ ق) و شرح حال کاتبان و مشاوران خلفا به ترتیب تاریخى پرداخته است. وى، در ذکر خلفاى عباسى، از سفّاح ( حک: ۱۳۲- ۱۳۶ ق) تا مأمون، در کنار کاتبان، از وزیران خلفا نیز یاد کرده است. این امر، تأییدى بر این دیدگاه است که منصب وزارت در اسلام عملاً در عصر عباسیان پدید آمده است.کتاب، با ذکر رویدادهاى دوران اقامت مأمون در مرو و وزارت فضل بن سهل خاتمه مى یابد.
مفصل ترین فصل کتاب
...

جملاتی از کاربرد کلمه کتاب الوزراء و الکتاب

به‌نقل از جهشیاری در کتاب الوزراء و الکتاب حسن در سال ۱۹۶ق به‌ریاست دیوان خراج منسوب گردید. پس از دو سال خدمت در این مقام در سال ۱۹۸ پس از مرگ امین به امارت مناطق وسیعی از شمال عراق، جبال، حجاز، یمن، فارس و اهواز رسید. در آن زمان اهمیت و جایگاه حسن نزد خلیفه به‌گونه‌ای بود که هنگام عزیمت او به عراق در سال ۱۹۹، مأمون شخصاً او را مشایعت کرد. هنگام وداع مأمون به او گفت: «ابا محمد اگر چیزی می‌خواهی بگو» پاسخ داد: «آری امیرالمؤمنین، تو در دل خود چیزی برای من نگه‌دار که من بدون تو نمی‌توانم آن را حفظ کنم».