کافیجی

معنی کلمه کافیجی در لغت نامه دهخدا

کافیجی. ( اِخ ) محمدبن سلیمان بن سعدبن مسعودالکافیجی از بزرگان و مشاهیر علماء در علوم عقلی است ، اصلش ازروم است و در مصر به حد اعلای اشتهار رسید، از جلال الدین سیوطی استفاده کرد و بعلت اشتغال زیادش به ( الکافیه ) به کافیجی مشهور شد. تألیفات بسیار دارد از آنجمله است : «مختصر فی علم التاریخ ». «انوارالسعادة فی شرح کلمتی الشهاده ». «منازل الارواح ». «معراج الطبقات ». «قرارالوجد فی شرح الحمد». «نزهةالمعرب ». «رسالة فی النحو». «التیسیر فی قواعدالتفسیر». و «حل الاشکال » «رسالةفی الهندسة» و «الاحکام فی معرفةالایمان والاحکام ». «مختصر فی علم الارشاد» و غیره. ( الاعلام زرکلی ج 3 ص 902 ).

جملاتی از کاربرد کلمه کافیجی

از میان تعاریف موجود از تاریخ‌شناسی، هرچقدر از نظر زمانی از تعاریف قدما به سمت تعاریف متأخران پیش می‌رویم، بر نقش انسان و به تبع آن عقل انسانی تأکید بیشتری شده‌است. در حالی که در تعریف قدما بیشترین تأکید بر مقوله زمان بوده‌است. ابوریحان بیرونی معتقد بود که تاریخ، «وقتی باشد اندر زمانه سخت مشهور که اندرو چیزی بوده‌است». همچنین کافیجی نیز معتقد است که «تاریخ مدت زمان معینی است بین حدوث امری آشکار و اوقات حوادث دیگر».