معنی کلمه کاسکان در لغت نامه دهخدا
کاسکان. ( اِخ ) دهی از دهستان عربخانه بخش شوسف شهرستان بیرجند، واقع در 54هزارگزی شمال باختری شوسف و ده هزارگزی جنوب خاوری هشتوگان. دامنه و معتدل و دارای 31 تن سکنه است. قنات دارد. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت است.راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).
کاسکان. ( اِخ ) قریه ای از قرای کازرون در فارس. ( انساب سمعانی ورق 471 ب ).