کاریه

معنی کلمه کاریه در لغت نامه دهخدا

کاریه. [ ی َ / ی ِ ] ( اِخ ) آبادیی است که منسوب به رومانیان بود در آسیای صغیر در جنوب غربی ، که ملیتس از جمله شهرهای آن است و قنیدس نیز یکی از آنها میباشد ( قاموس کتاب مقدس ). و رجوع به ایران باستان ص 460، 646، 649، 651، 693، 694، 717، 926، 1021، 1022، 1099، 1101، 1104، 1112، 1138، 1169، 1185، 1210، 1245، 1268، 1274، 1275، 1454، 1462، 1468، 1608، 1973، 1993، 2033، 2034، 2093، 2101، 2154، 2034، 2344 شود. نیز رجوع به «کاریا» شود.

معنی کلمه کاریه در فرهنگ فارسی

ژان باتیست عضو مجلس کنوانسیون فرانسه ( و. پوله ۱۷۵۶ - مقت . ۱۷٠۴ م . ) . وی در نانت - آنگاه که فرماندهی نوایادها را بعهده داشت - شقاوتهای بسیار مرتکب گردید و سرانجام او را گردن زدند .
آبادیی است که منسوب برومانیان بود در آسیای صغیر

جملاتی از کاربرد کلمه کاریه

در تاریخ ۱۴ اکتبر احمد قریع رئیس وزیران تشکیلات خودگردان فلسطین اعلام نمود که تشکیلات، قادر به متوقف ساختن هرج ومرج فزاینده است. درحالی‌که او به صورت معمول اسرائیل را در ایجاد مشکلات تشکیلات خودگردان مورد سرزنش قرار می‌داد، به این موضوع نیز اشاره کرد که بسیاری از نیروهای امنیتی تشکیلات خودگردان در امور مفسده‌انگیز و درگیری فرقه‌ای دخیل هستند. به دلیل فقدان اصلاحات دولتی مورد درخواست میانجی گران بین‌المللی، قانون‌گذاران فلسطینی از کاریه درخواست نمودند که یک گزارش در این خصوص و تا ۲۰ اکتبر تهیه نماید که در این مقطع آنان تصمیم به رأی عدم اعتماد گرفتند.