کاری شدن

معنی کلمه کاری شدن در لغت نامه دهخدا

کاری شدن. [ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) مؤثر افتادن.

معنی کلمه کاری شدن در فرهنگ فارسی

موثر افتادن

جملاتی از کاربرد کلمه کاری شدن

بافت فرصتی دو ساله را به بنیاد برای کاری شدن شرط سوم داده‌است. بنیاد گیتس ۵٪ از سهام (۵۰۰٬۰۰۰ سهم) را در ژوئیه سال ۲۰۰۶ میلادی دریافت کرده‌است و ۵٪ باقی‌مانده را در ژوئیه سال‌های ۲۰۰۷ میلادی (۴۷۵٬۰۰۰ سهم)، ۲۰۰۸ میلادی (۴۵۲٬۲۵۰ سهم) و تا پایان دریافت خواهد کرد.