کارتنک

معنی کلمه کارتنک در لغت نامه دهخدا

کارتنک. [ ت َ / ت ُ ن َ ] ( اِ مرکب ) انفست. تنیده عنکبوت. تننده. ثطاء. خانه عنکبوت. نسج عنکبوت. تارهای عنکبوت ( در تداول عوام امروزی طهران ): درِجیبش را کارتنک گرفته. کارتنه. ( برهان ). رجوع به کارتنه شود. || دهنه. ( با بستن و گرفتن صرف شود ). و رجوع به عنکبوت شود.

معنی کلمه کارتنک در فرهنگ معین

(تَ نَ ) (اِمصغ . ) ۱ - عنکبوت . ۲ - تار عنکبوت . کارتند و کارتن و کارتینه نیز گویند.

معنی کلمه کارتنک در فرهنگ عمید

١. = عنکبوت
٢. تنیدۀ عنکبوت، تار عنکبوت.

معنی کلمه کارتنک در فرهنگ فارسی

کارتن، عنکبوت، تنیده عنکبوت، تارعنکبوت
عنکبوت دهنه
( اسم ) ۱ - عنکبوت . ۲ - تار عنکبوت تنید. عنکبوت نسج عنکبوت .

جملاتی از کاربرد کلمه کارتنک

این کتاب یکی از معروف‌ترین عناوین ئی بی وایت است که در حوزه کودک و نوجوان در ایالات متحده به چاپ رسیده است. ترجمه این اثر توسط مهشید امیرشاهی تحت عنوان کارتنک شارلوت در سال ۱۳۵۳ توسط انتشارات فرانکلین و کتابهای جیبی و همچنین ایمان مختار تحت عنوان شارلوت عنکبوته در سال ١٣٩٨ توسط نشر آواژ به چاپ رسیده است.