کارانی

معنی کلمه کارانی در لغت نامه دهخدا

کارانی. ( اِخ ) دهی از دهستان دلاور بخش دشتیاری شهرستان چاه بهار، واقع در 15هزارگزی شمال باختری دشتیاری. کنار راه مالرو و قصر قند به دشتیاری. جلگه. گرمسیر مالاریائی. سکنه 250 تن. آب از باران و چاه. محصول آنجا حبوبات ، ذرت ، لبنیات. شغل اهالی زراعت ،گله داری. راه آنجا مالرو است. ساکنین از طایفه سردار زائی هستند. ( فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

معنی کلمه کارانی در فرهنگ فارسی

دهی از دهستان دلاور شهرستان چاه بهار

جملاتی از کاربرد کلمه کارانی

این قوم که هم‌زمان با عیلامی‌ها بر بخش‌هایی از لرستان تسلط داشته‌اند چیره‌دستی فوق‌العاده‌ای در ساختن مصنوعات مفرغی به دست آوردند. آنان مهم‌ترین قبایل کوهستانی زاگرس محسوب می‌شدند و پیشه دامداری داشته و با زبانی که با ایلامی قرابت داشت، سخن می‌گفتند. آنان سوار کارانی دلیر و جنگجو بودند و بارها با همسایگان خود از جمله ایلامی‌ها و بابلی‌ها وارد نبرد شدند. آن‌ها حتی توانستند دولت بابل را سرنگون ساخته و مدت شش قرن بر آن سرزمین حکمرانی نمایند. حکومت کاسی‌ها بر بابل در نتیجه شکست از ایلامی‌ها به پایان رسید. آن‌ها پس از شکست از ایلامی‌ها، به سرزمین کوهستانی خود یعنی کگه‌های زاگرس بازگشتند.