کاتالپسی
معنی کلمه کاتالپسی در فرهنگ عمید
معنی کلمه کاتالپسی در فرهنگ فارسی
( اسم ) فقدان ناگهانی حرکات ارادی بدون وجود یک ضایع. عضلانی . دراین حالت اندامها وتنه وضع خود را بیک حالت حفظ میکنند و حواس و اعضای حس نیز وظایف خود را انجام میدهند ولی پاسخ به تحریکات و حرکات ارادی سلب میشود . علت این عارضه ناخوشیهای مراکز عصبی و هیستری و برخی مسمومیتها خصوصا الکلیسم و ازدیاد اور. خون میتواند باشد .
معنی کلمه کاتالپسی در دانشنامه آزاد فارسی
در پزشکی، وضعیتی غیرطبیعی که در آن بیمار، ظاهراً یا واقعاً، بیهوش است، اما عضلاتش منقبض اند. در این حالت، بیمار به تحریک پاسخ نمی دهد و سرعت تنفس و ضربان قلبش پایین است. بعد از مصرف برخی از داروها یا حین هیپنوتیسم نیز ایجاد می شود، ولی معمولاً به صورت خودبه خود در صرع، اسکیزوفرنی، و بیماری های عصبی دیگر دیده می شود و با کاتاتونی همراه است. کاتالپسی نوع شدیدی از بهت مقاومتی است و عموماً واکنشی دفاعی دربرابر محیط یا واقعیت هاست.
معنی کلمه کاتالپسی در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه کاتالپسی
داستان در مورد دوبرادر دوقلو است که به خاطر عشق یک زن با هم میجنگند. زمانی که او به بیماری تصلب و سختی عضلاتش کاتالپسی پی میبرد، زندگی او به یک باره نابود میشود، بیماری لاعلاجی که حرکات عضلانی او را از کار انداخته است. درحالیکه این بیماری سالها قبل گریبانگیر پدرش بوده. این مرد با دختری نجیب به نام سولیداد، آشنا میشود. و این دو شدیداً مجذوب یکدیگر میشوند، ولی از آنجا که هوگو بیماریش را مخفی میکند، مسائل پیچیدهتر میشود. هنگامی که این زوج در حال آماده شدن برای مراسم عروسی هستند، فاجعهای رقم میخورد. برادر دوقلو هوگو، آلسیدس، کسی که همیشه عاشق سولیداد بوده، به او خیانت میکند و نامزدش را میدزد.