ژت
معنی کلمه ژت در لغت نامه دهخدا

ژت

معنی کلمه ژت در لغت نامه دهخدا

ژت. [ ژِ ] ( اِخ ) طائفه ای از سیتهای اروپا. مسکن ایشان نخست در ساحل یمین رود دانوب بود. داریوش کبیر پادشاه ایران با آنان حرب و اسکندر مقدونی با ایشان اتحاد کرد. سرزمینی که سابقاً مسکن ژتها بود امروز به ترانسیلوانی و والاشی و مُلداوی و بسارابی معروف است. ( ترجمه تمدن قدیم فوستل دوکولانژ ص 480 ).

معنی کلمه ژت در فرهنگ فارسی

یکی از اقوام سکه ( سیت ) که در ساحل راست دانوب سکونت داشتند و با داسها اختلاط یافتند . داریوش بزرگ با ایشان جنگید و اسکندر مقدونی با آنان اتحادی بست. سرزمین ایشان امروزه به ترانسیلوانی والاشی ملداوی و بسارابی مشهور است .
طائفه از سیتهای اروپا . مسکن ایشان در ساحل یمین رود دانوب بود . داریوش کبیر پادشاه ایران با نان حرب اسکندر مقدونی با ایشان اتحاد کرد . سرزمینی که سابقا مسکن ژتها بود امروز به ترانسیلوانی و والاشی و ملداوی و بسارابی معروفست .

معنی کلمه ژت در دانشنامه عمومی

شهر ژت ( به فرانسوی: Jette ) در شهرستان بروسل در منطقه بروکسل در کشور بلژیک واقع شده است.
معنی کلمه ژت در فرهنگ فارسی
معنی کلمه ژت در دانشنامه عمومی
جملاتی از کاربرد کلمه ژت

جملاتی از کاربرد کلمه ژت

تیراندازی ۲۰۱۵ کپنهاگ کمی قبل از ساعت ۱۶:۰۰ به وقت سی‌ای‌تی در تاریخ ۱۴ فوریه ۲۰۱۵ در شهر کپنهاگ، دانمارک اتفاق افتاد، در این رویداد، یک تجمع عمومی به نام هنر، توهین به مقدسات و آزادی بیان که به مناسبت گرامی داشت قربانیان حادثه تیراندازی شارلی ابدو، مجله طنز فرانسوی، برگزار شده بود، هدف حمله مسلحانه قرار گرفت. در این تجمع افراد سرشناسی چون لارس ویکس (گمان می‌رود هدف اصلی حمله بوده‌است)، ژت پلسنر دالی عضو پارلمان دانمارک و سفیر فرانسه در دانمارک حضور داشتند. در جریان این تیراندازی، یک غیرنظامی کشته و سه نیروی پلیس زخمی شدند.