ژاکو

معنی کلمه ژاکو در لغت نامه دهخدا

ژاکو. [ ک ُ ] ( اِخ ) ژرژ. نام مجسمه ساز فرانسوی از مردم نانسی ( 1794-1874 م. ).
ژاکو. ( اِخ ) فرانسوا سیژیسموند. طبیب فرانسوی ، متولد به ژنو ( 1830-1913 م. ).

جملاتی از کاربرد کلمه ژاکو

تیمور شرقی کشوری در جنوب شرقی آسیا است که به‌طور رسمی با نام جمهوری دموکراتیک تیمور-لسته شناخته می‌شود. این کشور نیمه شرقی جزیره تیمور و جزایر مجاور آتاورو و ژاکو را شامل می‌شود. تصور می‌شود اولین ساکنان از فرزندان استرالوئید و ملانزیایی‌ها باشند. پرتغالی‌ها از اوایل قرن شانزدهم تجارت با تیمور را آغاز کردند و در تمام اواسط قرن آن را مستعمره کردند. درگیری با هلندی‌ها در منطقه سرانجام منجر به معاهده ای در سال ۱۸۵۹ شد که پرتغال نیمه غربی جزیره را به آن واگذار کرد. امپراتوری ژاپن در طول جنگ جهانی دوم تیمور شرقی را اشغال کرد، اما پرتغال پس از تسلیم ژاپنی‌ها قدرت استعمار را از سر گرفت.
جاکو مبتلا به بیماری اختلال دوقطبی بود و به‌نظر می‌رسد این بیماری-در مراحل اولیه‌اش-به کسب موفقیت او در فعالیت‌های موسیقی‌اش کمک کرده باشد. جاکو در سال‌های آغازین فعالیت حرفه‌ای‌اش از الکل و مخدر اجتناب می‌کرد در حالی که در دوران حضورش در «ودر ریپورت» به شکل فزاینده‌ای درگیر الکل و مخدر شده‌بود. مصرف بیش از حد الکل باعث شد تا جاکو به یک فرد دمدمی‌مزاج تبدیل شود و رفتارهای ضد اجتماعی آشکاری از خود بروز دهد. مجموع این مسائل و چند مورد درگیری و رفتار خشونت‌آمیز در ملا عام-در یک مورد بر روی سن کنسرتی در یک فستیوال جاز- باعث شدند تا در سال‌های میانی دههٔ ۱۹۸۰ ژاکو به یک فرد طرد شده و منفور در صنعت موسیقی تبدیل شود. او در سال‌های پایانی عمرش عملاً به یک معتاد خیابان‌گرد تبدیل شده‌بود.