چپاندن

معنی کلمه چپاندن در لغت نامه دهخدا

چپاندن. [ چ َ دَ ] ( مص ) تپاندن. چپانیدن. بزور در درون کردن. فروبردن بزور. فروکردن. تپاندن. چیزی را در ظرف یا سوراخی بزور جا دادن. ( فرهنگ نظام ). فشاردن. فشردن. و رجوع به تپاندن و تپانیدن و چپانیدن شود.

معنی کلمه چپاندن در فرهنگ معین

(چَ دَ ) (مص م . ) چپانیدن .

معنی کلمه چپاندن در فرهنگ عمید

۱. آگنده کردن، پر کردن.
۲. چیزی را با زور و فشار میان چیز دیگر جا دادن، تپاندن، تپانیدن.

معنی کلمه چپاندن در فرهنگ فارسی

تپاندن، آگنده کردن، پرکردن، به زوجادادن، چپان
( مصدر ) چپانیدن
تپاندن چپانیدن بزور در درون کردن . فرو بردن بزور . فرو کردن . تپانیدن . چیزی را در ظرف یا سوراخی بزور جا دادن . فشاردن . فشردن .

معنی کلمه چپاندن در ویکی واژه

چپانیدن.
گذاشتن، به‌زور جا دادن. یاغندن

جملاتی از کاربرد کلمه چپاندن

از فیلم‌ها و سریال‌های تلویزیونی که وی در آن نقش داشته‌است، می‌توان به گرن تورینو، جزیره شاتر، زودیاک، فارگو، تغییر چهره، طلوع مرکوری، همه جا غیر اینجا، سرقت در ۶۰ ثانیه، گوتیکا، دختر خوب، عشق پیش می‌آید، دختران زیبا، پل، نمایش درو کری، آتشفشان، اعتماد، ذخیره مورد علاقه، معجزه‌هایی از بهشت، احساس مینه‌سوتا، مأموران بزرگراه، چپاندن قوطی‌حلبی، زنده از بغداد، از آسیب رساندن بپرهیز، بیدار کردن مردگان، بچه را بگیر و بنیان‌گذار اشاره کرد.
از فیلم‌های معروف او می‌توان به بازی در فیلم با جو بلک آشنا شوید، چپاندن قوطی‌حلبی، آموزش رانندگی، ذهن سفید و تا آخرین نفرشان اشاره کرد.