چهارشانه
معنی کلمه چهارشانه در فرهنگ معین
معنی کلمه چهارشانه در فرهنگ عمید
معنی کلمه چهارشانه در فرهنگ فارسی
دار شانه های پهن و گشاده . با سینه ای پهن و قوی و پشتی فراخ . میانه بالائی با استخوان های درشت و سینه و کتفهای پهن و گشاده . دو بهری . یا تنومند .
( صفت ) مرد تنومندی که دارای شانه ها پهن باشد : (( مردی کوتاه قد و چهار شانه وارد شد . ) )
معنی کلمه چهارشانه در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه چهارشانه
سفیانی سرخ رو، زرد مو با چشمان رنگی و چهارشانه است مکه را ندیده، از نزدیک که به صورتش نگاه کنی به تعبیر امروزی صورتش ناصاف است.