چرم پاره

معنی کلمه چرم پاره در لغت نامه دهخدا

چرم پاره. [ چ َ رَ / رِ ] ( اِ مرکب ) پاره ای از پوست حیوانات که کفش دوزان و آهنگران روی پا اندازند تا جامه شان چرکین نشود. پوست پاره ای که حدادان و کفشگران یا بعضی دیگر از پیشه وران روی زانوان خود اندازند و یا همچون پیش بندی بر کمر بندند. || تکه ها و خرده های چرم که در دکان یا محل کفشگران فراهم می آید. پاره های چرم : روباهی هر شب بخانه کفشگری درآمدی و چرم پاره ها بدزدیدی و بخوردی. ( سندبادنامه ص 226 ). رجوع به چرم شود.

معنی کلمه چرم پاره در فرهنگ فارسی

پاره ای از پوست حیوانات که کفش دوزان و آهنگران روی پا اندازند تا جامه شان چرکین نشود . یا تکه ها و خرده های چرم که در دکان یا محل کفشگران فراهم می آید .

جملاتی از کاربرد کلمه چرم پاره

گفت: آورده اند که در روزگار گذشته، روباهی هر شب به خانه کفشگری درآمدی و چرم پاره ها بدزدیدی و بخوردی و کفشگر در غصه می پیچید و روی رستگاری نمی دید که با روباه دزد بسنده نبود، چه زبون شده بود.