چرم شیر

معنی کلمه چرم شیر در لغت نامه دهخدا

چرم شیر. [ چ َ م ِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از تازیانه باشد. ( برهان ) ( آنندراج ). تازیانه. ( ناظم الاطباء ). || دوال. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه چرم شیر در فرهنگ فارسی

کنایه از تازیانه باشد تازیانه .

جملاتی از کاربرد کلمه چرم شیر

رعنا غزالها همه در چرم شیر نر زیبا فرشتگان همه در جلد اهرمن
بر تن او جوشنی از چرم شیر نیزه درکف‌ تاخت در میدان دلیر
کمندی ز ابریشم و چرم شیر یکی تیغ در خورد مرد دلیر
مبادا که اسبش حروفی کند که از چرم شیر اسب خونی کند
به تن جامه از چرم شیر و پلنگ کشیده ز دریای بی‌بن نهنگ
یکی جامه فرمود از چرم شیر بدوزند از بهر زنجان دلیر
گرفت آن خم خام از زور دست همه چرم شیر و پلنگان گسست
زهی بر کمانش بر از چرم شیر یکی تیر و پیکان او ده ستیر
به دریای مغرب نهنگام خورم همه چرم شیر و پلنگان خورم