چرلو
معنی کلمه چرلو در لغت نامه دهخدا

چرلو

معنی کلمه چرلو در لغت نامه دهخدا

چرلو. [ چ ِ ] ( اِخ ) دهی از دهستان ایرغان بخش مرکزی شهرستان سراب که در 7500گزی باختر سراب و پانصدگزی راه شوسه تبریز واقع است. جلگه و معتدل است و 174 تن سکنه دارد. آبش از چاه ، محصولش غلات و حبوبات ، شغل اهالی زراعت و گله داری و راهش شوسه است. این ده را «چرمی » نیز میگویند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
چرلو. [ چ ِ ] ( اِخ ) دهی از حومه بخش سراسکند شهرستان تبریز که در 12هزارگزی شمال سراسکند و 12هزارگزی راه شوسه سراسکند به سیاه چمن واقعست. کوهستانی و معتدل است و 270 تن سکنه دارد آبش از چشمه ، محصولش غلات ، حبوبات و پنبه ، شغل اهالی زراعت و گله داری وراهش مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

معنی کلمه چرلو در دانشنامه عمومی

چرلو یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی است که در دهستان ابرغان بخش مرکزی شهرستان سراب واقع شده است.
چرلو (هشترود). چرلو یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی است که در دهستان سلوک بخش مرکزی شهرستان هشترود واقع شده است.
معنی کلمه چرلو در دانشنامه عمومی

جملاتی از کاربرد کلمه چرلو

از خانات سراب می توان به پرویز خان شقاقی اشاره کرد که در شهر سراب و روستای چرلو مستقر بودند ایشان دارای دو فرزند پسر به نام های هوشنگ شقاقی و حبیب شقاقی و سه فرزند دختر می باشند . در حال حاضر هر پنج فرزند ایشان در تهران ساکن می باشند . یکی از فرزندان هوشنگ شقاقی آزاد به نام خسرو شقاقی آزاد .از شهدای هشت سال دفاع مقدس در سال 1367 می باشد و در محل بهشت زهرا(س) تهران قطعه 40 ردیف 98 شماره 19 به خاک سپرد شده است.