چرخت
جملاتی از کاربرد کلمه چرخت
کشد کام و ناکام، چرخت بمیدان کشد گر جبانی و گر پهلوانی
یک به چرخت برد یکی به زمین یک به کفرت کشد یکی سوی دین
گه به چرخت برد چو قصد دعا گه به خاک آردت چو عزم قدر
گر به فرمان منستی دور چرخ و حکم دهر دهر و چرخت جاودان در حکم و فرمان باشدی
ای زمینت جای چرخت زیر پای ای سرت کوتاه و فرقت عرش سای
وگر چو بینهوش بهرام چرخت کینه آغازد فرستی دوکدان و چرخه چون هرمز به ایوانش
گفتم به یکی کله که خاکش فرسود چونی؟ که بدی؟ جفای چرخت چه نمود؟
باید ار خواهی شود روئین تن چرخت غلام آتشی بر دل چو دست سیمیاری داشتن
دهرت به دبستان بقا باد یکی طفل چرخت به شبستان علاباد یکی ماه
بکند چرخت مسعود سعد ریش مکن چو نال گشتی از رنج و ناله بیش منال