چرخ سای

معنی کلمه چرخ سای در لغت نامه دهخدا

چرخ سای. [ چ َ ] ( نف مرکب ) چرخ ساینده. ساینده چرخ. فلک سای. آسمان سای :
بس دل که چرخ سای و ستاره فسای بود
چرخش کمین گشاد و ستاره کمان کشید.خاقانی.

معنی کلمه چرخ سای در فرهنگ فارسی

چرخ ساینده ٠ ساینده چرخ فلک سای ٠

جملاتی از کاربرد کلمه چرخ سای

فرسوده باد دشمن ملک تو زیر خاک فرق جلال و قدرت تو چرخ سای باد
بر سر چرخ سای تو کس نرسید جز کله وز دل رمز دان تو هیچ نرست جز گمان
زر سبک پایه شود چرخ سای در گرانمایه نجنبد ز جای
بعد روزی چند چتر چرخ سای بر گرفت اختر به پیروزی ز جای
سوی هر مقصدت که رای کشد زین تو جاه چرخ سای کشد