چرخ خورده

معنی کلمه چرخ خورده در لغت نامه دهخدا

چرخ خورده. [ چ َ خوَرْ / خُرْ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) آنچه یا آنکه بدور خود چرخ خورده باشد. || گردنده. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه چرخ خورده در فرهنگ فارسی

آنچه یا آنکه بدور خود چرخ خورده باشد ٠

جملاتی از کاربرد کلمه چرخ خورده

از یسار تو دهر برده یسار به یمین تو چرخ خورده یمین
با چرخ خورده سوگند خنگش به‌گاه پویه با باد کرده پیوند رخشش به‌ گاه جولان
من نه آنم که خورم بار دگر بازی چرخ خورده ام زین قفس تنگ فشاری که مپرس
گر چرخ خورده کار بگردد هزار قرن هرگز چنان بزرگی در چنگ نایدش