جملاتی از کاربرد کلمه چرخ خضرا
قدر او چون بزد سرا پرده خیمه از هفت چرخ خضرا کرد
چو خاتون سرای چرخ خضرا برآورد آستین از جیب مینا
نکونام و نکوروی و نکوفال چو ماه و چرخ خضرا این عروسی
پریشان شاخه ها بر چرخ خضرا چو موج رود، کو ریزد به دریا
مرصع پردهها چون چرخ خضرا نشسته در درون خورشید عذرا
در بهار شرع از باغ ریاحین و خضر صحن غبرا را چو سطح چرخ خضرا کردهای
حضرتش را هم به نور حضرتش بر چهارم چرخ خضرا دیدهام