جملاتی از کاربرد کلمه چرخ برین
عرصه جاهش ورای بحر محیط است پایه قدرش فراز چرخ برین است
بر از چرخ برین باد آستانت به خاک در زمین آباد آسمانت
آمدند از فرس سیر فرود رفت بر چرخ برین بانگ سرود
گرمنجم گفت بر چرخ برین است آفتاب من بر این هستم که طالع بر زمین است آفتاب
زمان چو خلد برین شد زمین چو چرخ برین کنونکه صدر زمان شد وزیر شاه زمین
جهانگیر و شاه بلند اختر است ز دانش ز چرخ برین برتر است
«ساقی بیار بادهٔ سرخی برای ما تا بگذرد ز چرخ برین جای پای ما
به فضلگردن چرخ برین بپیچانم ولی نیارم با سفله گیرودار امروز
عفو گناه فضل بود انتقام عدل زان تا به این ز چرخ برین تا زمین ره است
هر لحظه زنم آهی باشد که بدین ناوک سیاره ادبارم از چرخ برین افتد