معنی کلمه چرخ اخضر در لغت نامه دهخدا
همی تا جهانست و این چرخ اخضر
بگردد همی گرد این گوی اغبر.ناصرخسرو.ناصر غلام و چاکر آنکس که این بگفت
جان و خرد رونده بر این چرخ اخضرند.ناصرخسرو.بدانش گرای ای برادر که دانش
ترا برگذارد از این چرخ اخضر.ناصرخسرو.ای قادری که هست بتقدیر حکم تو
گردنده چرخ اخضر و تابنده مهر و ماه.سوزنی.خوی شاهان در رعیت جا کند
چرخ اخضر خاک را خضرا کند.مولوی.