چرت وپرت. [ چ ِ ت ُ پ ِ ] ( اِ مرکب ، از اتباع ) خرت وپرت. چیزی کوچک و بی مصرف. رجوع به خرت و پرت شود. چرت و پرت. [ چ ِ ت ُ پ ِ / چ َ ت ُ پ َ ] ( اِ مرکب ، از اتباع )پرت و پلا. سخنان یاوه و بیهوده. حرف مفت. دری وری.
معنی کلمه چرت و پرت در فرهنگ فارسی
پرت و پلا . چیزی کوچک و بی مصرف
جملاتی از کاربرد کلمه چرت و پرت
حَصّه (حَصه)، روستای حصه در قسمت حاشيه نشین از توابع بخش دهستان قهاب شمالی در استان اصفهان ایران است. ساکنان حصه از اقوام لر ، عراقی ، افغان و بلوچ و بشکه نانی هستند. حصه به انواع ناهنجاری های اجتماعی معروف میباشد. یکی از ساکنین این روستا از اهالی بشکه نان می باشد. که یاوه گو و اهل چرت و پرت گفتن میباشد و همه به او میخندد. همچنین رفیق شفیق پدر بلیان می باشد.