چرب و نرمی. [ چ َ ب ُ ن َ ] ( حامص مرکب ) چربی و نرمی. ملاطفت و مهربانی. تواضع و فروتنی. || تملق و چاپلوسی. زبان بازی.اظهار عجز و فروتنی از روی ریا و فریب : ز چرب و نرمی دشمن فریب عجز مخور دلیر بر سر این آب زیر کاه مرو.صائب.
معنی کلمه چرب و نرمی در فرهنگ فارسی
چربی و نرمی . ملاطفت و مهربانی
جملاتی از کاربرد کلمه چرب و نرمی
دل فولاد را از چرب و نرمی موم می سازم به مغز استخوان من دم شمشیر می ریزد
از چراغ خانه ام بزم حریفان در گرفت چرب و نرمی شد زبان شکوه غماز مرا
می شود خصم قوی از چرب و نرمی زیر دست می کند پامال خود یک قطره روغن آب را
به هر کس ره چرب و نرمی سپر منه پای چون شمع ازین ره بدر
مشو غافل ز چرب و نرمی گردون بزمآرا که آخر شمع مومی، نخل آتشبار میگردد
به قید سخت رویانم، ملایم طینتی دارم چو مغز از چرب و نرمی در شکنج استخوان باشم