چدر. [ چ َ دَ ] ( اِ ) بمعنی چاره و علاج باشد. چاره. ( برهان ) ( آنندراج ). علاج و تدبیر و چاره. ( ناظم الاطباء ). گزیر. بُدّ : بدان نهیب که در خیلشان فتاد نهاب بجز ایاب نجستند هیچ چار و چدر.قاآنی.رجوع به چاره شود. چدر. [ چ َ ] ( اِ ) اشتر ماده چهارساله را گویند. ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). چدر. [ چ َ دَ ] ( اِ ) چادرو ردا. || سفره و پرده. ( ناظم الاطباء ).
معنی کلمه چدر در فرهنگ عمید
۱. چاره، گزیر. ۲. علاج.
معنی کلمه چدر در فرهنگ فارسی
چاره، گزیر، علاج، مرادف چاره چادر و ردا ٠ سفره و پرده ٠
جملاتی از کاربرد کلمه چدر
در سالهای۱۸۶۳–۱۸۷۱، مقامات روسی رعیتداری را منسوخ کردند و رعیتهای پیشین یهودی به شهرها و روستاهایی مهاجرت کردند که یهودیان آزاد از پیش در آنجا زندگی میکردند. سرانجام یهودیان گرجستان شروع به توسعه جوامع یهودی کردند. هر گروه با هم به همان شهرها نقل مکان کردند و کنیسههای خود را تأسیس کردند. آنها معمولاً از تعدادی گروه خانواده گسترده تشکیل شدهاند که در سه یا چهار نسل وجود دارند. هر جامعه ای دارای یک گبائی بود که به عنوان خاخام، شوئمت، موهل و چدر فعالیت میکرد و امور مذهبی و اشتراکی را نظارت میکرد. این جوامع کوچک به محله یهودیان در شهرهای خاص خود تبدیل شدند.