چخر

معنی کلمه چخر در لغت نامه دهخدا

چخر. [ چ َ ] ( اِخ ) یکی از شانزده مملکت اوستایی که با شاهرود فعلی مطابقت میکرده است. ( از ایران باستان حاشیه ص 156 ).

معنی کلمه چخر در فرهنگ فارسی

یکی از شانزده مملکت اوستایی که با شاهرود فعلی مطابقت میکرده است .

جملاتی از کاربرد کلمه چخر

در فرگرد اول وندیداد، از شانزده شهر آریایی یاد شده که در سر این شهرها ایریانه ویجه یعنی نخستین سرزمین آریایی‌ها قرار گرفته‌ است. پس از آن از شهرهای سغده (سغدیان یا سغد)، مورو (مرو)، بخدی (بلخ)، نیسایه (نواحی بین بلخ و هرات، یعنی میمنه)، هرویو (هرات)، وئه‌کرته (کابل)، اوروه (روه یعنی سرزمین پکتیکا یا غزنه یا طوس)، خننتا یا وهرکان (گرگان)، هراویتی (حوزه ارغنداب یا قندهار)، هائتومنت (وادی هیرمند)، رگا یا راغه (ناحیه راغ در بدخشان یا ری)، شخر یا چخر یا کخر (غزنه یا شاهرود)، وارنا یا ورن (بامیان یا وانای وزیرستان یا صفحه البرز یا خوار)، هپت هیندو (پنجاب) و رانگه یا رنگا (محل آن معلوم نیست) سخن رفته‌است.