چانچو

معنی کلمه چانچو در لغت نامه دهخدا

چانچو. ( اِ مرکب ) قطعه چوب مقعر شکافدار که مخصوص بدوش بردن دو سطل آب است. قطعه چوب خمیده ای که بر شانه می نهند و از هر سر آن سطل آبی می آویزند و بدان وسیله دو سطل پر آب را از محلی به محلی میبرند . کُندَز در لهجه اهالی جنوب ایران .

معنی کلمه چانچو در فرهنگ عمید

چوب بلندی که با آن دو سطل آب را حمل کنند، چوبی بلندی که روی شانه می گذارند و بر هر سر آن یک سطل آب آویزان می کنند.

معنی کلمه چانچو در فرهنگ فارسی

قطع. چوب مقعر شکافدار که مخصوص بدوش بردن دو سطل آبست .

جملاتی از کاربرد کلمه چانچو

در کتابخانه کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان گیلان در شهر رشت، بچه‌ها موسیقی سنتی کوچصفهان و لشت نشا و از روستاهای دیگر را اجرا کردند. نمایشگاه‌هایی که گویای زندگی مردم گیلان بود همواره برپا بود. در این نمایشگاه‌ها عروسک‌هایی از زنان و مردان گیلان از زن‌های کپورچالی و مردان روستایی حومه رشت و مردان چانچو نیز به نمایش گذاشته شد.