پیش سینه

معنی کلمه پیش سینه در لغت نامه دهخدا

پیش سینه. [ ن َ / ن ِ ] ( اِ مرکب ) قسمت قدامی پیراهن جدا آهارزده. پارچه آهاردار ضخیمی که جدا بر پیراهن گذارند. قسمتی از پارچه که پیش پیراهن را سازد. || قطعه پارچه ای که اطفال روی سینه قرار دهند، از زیر گلو بپائین فروهشته تا جامه از آلودگی بر کنار ماند. پیشبند. || قسمتی از گوشت جلوی سینه گوسفند و گاو و غیره.

معنی کلمه پیش سینه در فرهنگ عمید

۱. قسمت جلو لباس که روی سینه قرار می گیرد.
۲. تکۀ پارچه که از زیر گلو تا روی سینۀ طفل بسته می شود.
۳. آن قسمت از گوشت که از سینۀ گاو یا گوسفند بریده شود.

معنی کلمه پیش سینه در فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱- قسمت قدامی پیراهن که جدا آهار زده باشند. ۲- قطع. پارچه ای که اطفال روی سینه قرار دهند. از گلو بپایین فرو هشته تا جامه از آلودگی بر کنار ماند.۳- قسمتی از گوشت جلو سین. و گوسفند و گاو و غیره. یا جیب پیش سینه . جیبی که در جامه وسط سینه تعبیه کنند.

جملاتی از کاربرد کلمه پیش سینه

چون در هوای دل تن من گشت پادشاه آمد به پیش سینه من از سفه سپاه
رو در آن قبله گاه حشمت و ناز پیش سینه نهاده دست نیاز
ریش بمان تا کلان شود بتمامی . . . ر خوری پیش سینه باز فکن ریش
حرف ناخن پیش سینه قصه دل می نوشت زانکه چشمش مهر حسرت بر دهانش می نهد
چون تواند صبح پیش سینه من شد سفید؟ در بساط صبح بیش از یک گریبان، چاک نیست
مدح جز از تو زبان بنادر گوید یاد تو در پیش سینه باشد اغلب